دلیل آن هم نبودن نیروی متخصص در شروع کار بود. مطلب مهم دیگری نیز وجود داشت؛ در آن زمان تلویزیون اسلامی در کار نبود و شبکه المنار در حقیقت مؤسس و مبدع شیوه تلویزیونداری اسلامی در عالم عربی است. البته ایران، پیش از آن، تلویزیون اسلامی داشت و از ما جلوتر بود، اما این تلویزیون صرفا برای مخاطبان فارسی زبان بود. المنار این باب را به روی عربزبانان گشود. می دانیم مخاطب عرب، متفاوت و بسیار گستردهتر نسبت به فارسیزبانان است. بعد از این مرحله، المنار گامبهگام پیشرفت تا این که در تابستان سال 1992 با حمله شدید اسراییل به جنوب لبنان مواجه شدیم. این جنگ، اهمیت کار رسانهای مخصوصا رسانه مجاهد را اثبات کرد. در آن مرحله، رسانه مدافع مقاومت در لبنان وجود نداشت و تنها رسانه طرف دار ما، شبکههای ایرانی بودند که پیام آنها هم به دلیل تفاوت زبان به گوش لبنانیها و عربها نمی رسید. در این شرایط، موضوع رسانه اختصاصی مقاومت اهمیت دوچندان پیدا کرد. تقریبا دو سال بعد یعنی در سال 1994 حکومت لبنان تصمیم گرفت که بهدلیل شرایط خاص جامعه، پخش اخبار و برنامههای سیاسی در همه شبکهها ممنوع شود. دقیقا در همان ایام، مقاومت بنا داشت عملیات بسیار مهمی را در منطقهای استراتژیک اجرا کند. سابق بر آن، روال اینگونه بود که بعد از هر عملیات، المنار ابتدا خبر آن را پخش می کرد و سپس به پخش مارش و سرودهای نظامی اقدام می کرد، اما در این شرایط ما امکان پخش این قبیل برنامهها را نداشتیم؛ لذا دست به یک فریب رسانهای زدیم که تاکنون بهعنوان یک راز در میان بوده است و من در این جا برای اولین بار از آن پرده برمی دارم. فریب رسانهای ما بدین شکل بود که اقدام به پخش برنامه زندهای کردیم که بینندگان با شبکه تماس می گرفتند و نظرات خود را بیان می کردند، اما در لابهلای آن، اخبار ما را هم می خواندند؛ مثلا می گفتند: با تشکر از رزمندگان مقاومت که اکنون تانکی را در فلان منطقه منهدم کردند یا درود بر مجاهدینی که در فلان منطقه 20 سرباز اسراییلی را به هلاکت رساندند. در واقع این متنهایی بود که توسط خود ما تنظیم و در قالب تماس تلفنی پخش می شد. البته بهدلیل عدم پخش اخبار مقاومت، بین مردم نگرانی و اضطراب بهوجود آمده بود؛ لذا، ما کار دیگری هم انجام دادیم و آن نصب بلندگو بر فراز مساجد و روی وانتهایی بود که در سطح مناطق مختلف به گردش درمی آمدند و به این شکل نیز اخبار خود را به گوش مردم می رساندیم. البته این شیوه، شیوه ضعیفی بود و همین هم تأکیدی دوباره بر اهمیت رسانه مقاومت است. بعد از این ما شروع به پخش تصاویر عملیاتهای مقاومت می کردیم و در کنار آن به تحلیل آنها و بیان نقاط قوت جبهه نبرد می پرداختیم. المنار از این نقطه شروع کرد و گامبهگام جلو رفت؛ تا آن جا که امروز آن را از شبکههای برتر جهان عرب می دانند و حتی در زمانهای خاص مثل عملیاتها و برنامههای مقاومت، پربینندهترین شبکه عربی دنیاست.
فریب رسانهای ما بدین شکل بود که اقدام به پخش برنامه زندهای کردیم که بینندگان با شبکه تماس می گرفتند و نظرات خود را بیان می کردند، اما در لابهلای آن، اخبار ما را هم می خواندند؛ مثلا می گفتند: با تشکر از رزمندگان مقاومت که اکنون تانکی را در فلان منطقه منهدم کردند یا درود بر مجاهدینی که در فلان منطقه 20 سرباز اسراییلی را به هلاکت رساندند. در واقع این متنهایی بود که توسط خود ما تنظیم و در قالب تماس تلفنی پخش می شد
یعنی حتی جلوتر از الجزیره و شبکههای مشابه آن؟
ببینید، این موضوع احتیاج به توضیح بیشتر دارد. بین سالهای 1991 تا 2000 المنار فقط برای داخل لبنان پخش می شد و از سال 2000 و در اثنای عملیات آزادی بود که پخش ماهوارهای آن آغاز شد و در آن ایام، بدون رقیب، شبکه اول عربها بود.اما امروزه المنار بیشتر رویکرد سیاسی و عمومی دارد و موضوعات تفریحیای که در دیگر شبکههای عربی رایج است با این رویکرد همخوانی ندارد؛ خصوصا با نگرش اسلامی و مقاومتی که بر آن حاکم است؛ لذا در این زمینه امکان سبقت از آن شبکهها وجود ندارد. اما در زمینه مسائل سیاسی، خود را جلودار می دانیم و در نظرسنجیهایی که در میان اعراب صورت گرفته، ما همیشه در میان پنج شبکه اول قرار داشتهایم.
شما اشاره کردید که بهغیر از فعالیتهای سیاسی و خبری در زمینههای عمومی هم برنامه دارید. ممکن است در اینباره بیشتر توضیح دهید؟
طبیعتا ما بر روی برنامههای هدفمند و قابل استفاده برای مردم در زمینههای تربیتی و اجتماعی تمرکز کردهایم. ما در المنار به مبانی اسلامی پایبند هستیم و در میان خروجیهای ما برنامههای تفریحی موهن یا برنامههایی که در آن غنا و مسائل حرام باشد، وجود ندارد. البته بنا به طبیعت کار رسانه، برنامههای تفریحی داریم، اما تفریحی سودمند مثل: مسابقات، برنامههای طنز و... علاوه برآن، برنامههای پزشکی، فرهنگی و تربیتی هم وجود دارد. ما سریال هم پخش می کنیم. در این جا علاقمندم به نکتهای اشاره کنم؛ شبکه المنار به میزان قابل توجهی زبان گویایی است برای برخی فیلمها و سریالهای ایرانی. مثلا سریال «یوسف پیامبر» در ایران از اهمیت بالایی برخوردار بود که فرصت خودنمایی در بیرون از دایره فارسیزبانان را پیدا نکرد، اما وقتی که در المنار نمایش داده شد، همه چیز تغییر کرد و الان به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیولی و... نیز دوبله شده است. همینطور سریال «مریم مقدس» که وقتی توسط المنار روی آنتن رفت، به زبانهای مختلف، ترجمه و در بسیاری از شبکههای عربی زبان پخش شد و حتی در حال حاضر از شبکه otv متعلق به میشل عون (از رهبران مسیحیان لبنان) در حال پخش است.
برنامههای شما 24 ساعته است؟
بله، ما 24 ساعته و به طور شبانهروزی فعال هستیم.
چه طیفهایی از جامعه لبنان، مخاطب و گروه هدف شما هستند؟
ما در لبنان 18 طایفه داریم از مسلمان و مسیحی. تجربه زندگی در چنین جامعهای در طول سالهای متمادی به ما یاد داده که باید همه را مخاطب خود بدانیم. ما نه فقط طوائف که همه گروههای سیاسی را هم مخاطب خود می دانیم. به همین خاطر، نام المنار در لبنان با احترام و تأثیرگذاری همراه است. بد نیست بدانید بعضی مسئولین، یا فعالان سیاسی خصوصا مخالفین ما، کنفرانس خبری خود را شروع نمی کنند مگر این که خبرنگار المنار حضور داشته باشد – البته من به اسامی آنها اشارهای نمی کنم چون درست نیست - ما نه فقط طیف های گوناگون لبنانی را پوشش می دهیم بلکه ساکنان اسراییل هم مخاطبین ما هستند. آنها لحظه به لحظه و بهطور 24 ساعته المنار را رصد می کنند.
تأثیر المنار بر موفقیتهای سالهای اخیر حزبا... چگونه بوده است، خصوصا در جنگ تبلیغاتی بین شما و صهیونیستها؟
این موضوع مهم و مفصلی است که باید آن را از 1991 بررسی کنیم. در آن سال، مقاومت برای اولین بار عملیاتهایش را بهوسیله دوربین به تصویر می کشید و همانطور که اشاره کردم، آن را بهوسیله کارشناسان، بررسی و تحلیل می کردیم. به این وسیله هم به افزایش انگیزههای رزمندگان کمک می کردیم و هم در بدنه اجتماعی مقاومت، شور و هیجان مثبت ایجاد می شد. از طرف دیگر، تضعیف روحیه دشمن را به همراه داشت. یادم می آید که مقاومت، عملیات مهمی داشت. در موقعیتی به نام «سجد» که مجاهدین موفق شدند با به هلاکت رساندن چند اسراییلی، آن منطقه را فتح کنند. در همان روز ما قطعه فیلمی را پخش کردیم که نشان می داد نیروهایمان به آن موقعیت رسیده اند، اما دشمن اعلام کرد که مقاومت به آن منطقه فقط نزدیک شده، اما نتوانسته آنرا فتح کند. فردای آن روز ما فیلم رزمندگان، در حالیکه در محل آن پایگاه حضور داشتند را پخش کردیم. این یک جنگ تمامعیار رسانهای بود. امثال این ماجرا بارها تکرار شد تا آن جا که مسئولین و رسانههای اسراییلی به سیدحسن لقب «وعد الصادق» دادند. ما از اوایل دهه 90، با رصد تلویزیون اسراییل، بعد از ترجمه، بخشی از آنها را پخش می کردیم که موضوع آن ناراحتی یا گریه کردن سربازان و خانوادههایشان در اثر زخمی شدن یا کشته شدن نیروهایشان بود. به این ترتیب، نشان می دادیم که دشمن چقدر خوار و ضعیف است؛ در حالی که ما در مقاومت به شهدایمان افتخار می کنیم. این یک نتیجه عالی داشت؛ چرا که از سویی، باعث یأس و ناامیدی در اردوگاه دشمن می شد - آنها در جاهایی اعتراف کردند که اینگونه برنامه ها ما را آزار می داد؛ حتی در دوره ای شبکههای اسراییلی از پخش سخنان نصرا... منع شدند - و از سوی دیگر، امید را به میان نیروهای مجاهد می آورد. حزب ا... امروز در ترجمه به زبان عبری بسیار پیشرفت کرده و علاوه بر تلویزیون از رادیو، نشریات و اینترنت هم برای مقابله استفاده می کنیم.
با شبکههای دیگر هم ارتباط دارید؟
بله، مانند العالم و الکوثر. البته نه فقط شبکههای ایرانی که با بسیاری از شبکه ها ارتباط داریم، چه شبکههای جهان اسلام و چه غیر آن.
اگر موافق باشید به جنگ 33 روزه و فعالیتهای المنار در آن ایام بپردازیم. گویا در اوایل جنگ، ساختمان شبکه بمباران و منهدم شد؟
اسراییلیها به دفعات در سالهای گذشته اعلام کرده بودند که المنار یکی از مواضع مهم مقاومت و حتی خط مقدم آن است. روشن است که رسانه از مهمترین ابزار جنگ است؛ لذا ما از قبل می دانستیم که اگر روزی جنگ شود، اسراییل ساختمان ما را منهدم خواهد کرد و برای آن برنامهریزی کرده بودیم. از ابتدای جنگ هم مدام ما را تهدید می کردند. خیلی از این نکاتی که می گویم برای اولین بار است که بیان می شود؛ آن شبی که ساختمان شبکه را بمباران کردند، من دبیر تحریریه بودم و با احتساب نیروهای امنیتی، 23 جوان در شبکه حضور داشتند و مشغول فعالیت بودند. بمباران باعث شده بود که خروجیهای اضطراری ساختمان هم مسدود شود، گرد و غبار فضا را پر کرده بود، اما المنار همچنان پخش می شد. در همان هنگام که شدت بمباران خیلی زیاد شد، مفر کوچکی پیدا کردیم که برای تهویه هوا بود و از طریق آن خارج شدیم و در حالی که بالای سر ما هواپیماهای جنگی و جاسوسی دشمن در حال پرواز بودند، به دفتر پخش احتیاطی منتقل شدیم که از قبل برای چنین روزی در نظرگرفته بودیم. در واقع پخش شبکه فقط برای چند ثانیه قطع شد که آنهم برای عملیات فنی انتقال بود نه بهخاطر بمباران. البته همین چند ثانیه دشمن را به اشتباه انداخت که المنار تمام شد، اما ما بلافاصله روی آنتن آمدیم و اعلام کردیم که ساختمان شبکه منهدم شده و ما به مکان دیگری منتقل شدهایم. قطعا اگر آنهم منهدم می شد، به جای دیگری می رفتیم و همینطور دهها دفتر و مکان داشتیم. المنار قطع نشد و انشاءا... نخواهد نشد.
اسراییل مکان احتیاطی شما را پیدا نکرد؟
آنها خیلی تلاش کردند، اما موفق نشدند. ما را تعقیب می کردند و به دنبال دفتر بودند. ما مجبور بودیم تغییره چهره دهیم و لباس مبدل بپوشیم؛ حتی بعضی برادران ما لباس زنانه می پوشیدند و به آن مکان می آمدند. هواپیماهای جاسوسی اسراییل مدام در حال پرواز بر فراز بیروت بودند، لذا ما گاهی مجبور بودیم ساعت ها در جایی مخفی شویم تا آنها دور شوند و بعد از آن به مسیرمان ادامه دهیم. شرایط خیلی سختی بود. من بهخاطر بعد مسافت منزلمان تا دفتر احتیاطی، پاهایم تاول زد و این اتفاق برای برادران دیگر هم رخ داد. اما نجات و پیروزی از جانب خدا شامل حالمان شد و جالب است بدانید همین ماجرا باعث شد روحیه مجاهدان و مردم بالا برود؛ حتی می شود گفت خوشحالی مردم از پخش مجدد المنار کمتر از شادی آنان از موفقیتهای نظامی در جنگ نبود.
آیا در این بمباران شهید هم داشتید؟
دو مجروح داشتیم، اما بحمدا... کسی شهید نشد. آن چه دوست دارم بگویم موضوعی است که خدا شاهد آن است؛ من در اثنای بمباران به حالت جوانان دقت می کردم. در چهره هیچکدامشان ذرهای ترس و نگرانی ندیدم. در میان آنها آرامش خاصی حاکم بود و این بحث مطرح بود که تا کی در ساختمان شبکه بمانیم. در این میان، مدیر اخبار پیشنهاد داد که بهتر است پنج نفر شهادتطلب بمانند و بقیه بروند؛ لذا خود ایشان، بنده، یک مجری معروف به نام علی مسمار و دو جوان دیگر ماندیم و بقیه رفتند تا وقتی که حملات، خیلی شدید شد که دیگر ماندن را مفید ندانستیم و در آخرین لحظات موفق شدیم از آن جا خارج شویم.
نکتهای باقی مانده که علاقهمند باشید آن را بیان بفرمایید؟
نکتهی ویژهای که خاطرم هست، پوشش سخنان سیدحسن نصرا... بود که روحیه رزمندگان را بهشدت افزایش داد و همچنین برنامههایی که برای اسراییلیها پخش می کردیم و رعب و وحشت در میان آنها بهوجود می آورد. ما در آن ایام سرودهای حماسی بسیاری هم پخش می کردیم. در یکچنین جنگی باید از تمام توان تبلیغاتی خود استفاده کرد. همانطور که دشمن در میدان جنگ این کار را کرد. مطلب مهم دیگر این که رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان 11 دقیقه درباره المنار صحبت کردند که این برای ما خیلی شیرین بود. جمله معروفی هم سیدحسن نصرا... دارد که بعد از آزادی جنوب لبنان گفت: «لولا المنار لضاع الانتصار»، اگر المنار نبود این موفقیت بزرگ به چشم نمی آمد
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.